دوستان من یه مشکلی دارم.خودمو همسرم سه سال نشده که ازدواج کردیم و خیلی عاشقانه به هم رسیدیم.دوتامون کارمندیم.مشکلی که هست اینه که من عاشق بچه م . حتی وقتی مجرد بودم عاشق مادر شدن بودم.اما تمام فامیل شوهرم بیمعنی ترین چیز براشون بچه ست.و بچه دار نشی بیشتر خوشحال میشن.خیلیمنو شوهرمو همه دوس دارن اما مادر شوهر و خاهر شوهر و برادر هاش همش میگن برا چتونه فعلا تا چند سال.نه اینکه فکر کنین از من خوششون نمیاد اصلا .اتفاقا مادر شوهرمو و خواهر شوهرم عاشقمن.حالا شوهرمو چند وقت یه بار راضی میکنم که بچه بیاریم میگه باشه دوس دارم.بعد یهو پشیمون میشه.مثلا امروز رفتیم بیرون خیلی هواگرم بود فشارم افتاد.زود خودمو رسوندم خونه و صبر نکردم از سوپری خربدکنه و زودتر اومدم خونه.تو آسانسور فشارم شدید افتاد خودمو انداختم تو خونه از خستگی.شوهرم اومد بعد از من با داد و بیداد که تو چطور میخای ادعای مادر شدن بکنی فشارت نیافته.میگم هر خانمی حداقل دوماه یه بار فشارش نیافته.میگه حق نداری فعلا بچه بیاری تا این فشارتو درست نکنی.در حالی که از خستگی بود درک نمی کنه.الانم باهاش قهرم.بمشکل اینه اون تو تصورش خانم ها همیشه باید شاد باشن و مریض نشن.خ یلی این رفتار اذیتم میکنه