شوهرم با دوستاش دیروز ظهر رفتن تفریح هنوز هم برنگشته از این عادتا قبلا هم داشته هر بار میخوام سعی کنم نشون بدم که برام مهم نیست رفتی امدی نمیتونم چجوری میتونین حوصله به خرج بدین و غر نزنین آخه بگو جونت در میاد زن و بچتو ببری بیرون اصلا دلم ازش خیلی پره جمعه ها میگم بریم خرید میگه نه جمعه ها من تعطیلم میخوام برم بیرون آخه یکی نیست بهش بفهمونه خوب با زن و بچت برو بیرون از دیروز بهش زنگ نزدم فقط یه بار زنگ زدم ببینم رسیده یا نه ظهر زنگ زده زنگ نمیزنی خبری ازت نیست