ساده بگیر من رفتم مکه باهمسرم دوست نداشت عروسی بگیره گیرندادم تازه اقوامم رفتند مشهد من بعدش پاتختی داشتم قبل عروسیم هم بابام جشن نامزدی برام گرفت
درکل گیرندادم نه به عروسی نه سیسمونی نه جهیزیه کسی رواذیت نکردم والان راضی ام
بعضی دخترا رومیبینم توفامیل خرج های میلیونی گردن همسر یاوالدینشون میندازند حالم بهم میخوره ازشون اونم تواین گرونی دوماه پیش به دختردایی شوهرم ۳۰۰میلیون جهیزیه دادند روانی ها
من اینا رونشونه ی آبرو داشتن نمیدونم این کارابی عقلیه شعور ومعرفت وتفاهم زن وشوهرمهمه نه تالاروجشن عروسی و غیره
تازه همسرمم پولداربود هم اون موقع زمان ازدواج هم الان امااصلا اسراف وریخت وپاش نکردم تازه کسی کمکش نکرده خودش ازبچگی کارمیکرده پولاش روجمع میکرده
شوهرت دانشجو هست بیشتر مدارا کن وسریع بروسرزندگیت عقد بیشتر ازشش ماه فایده نداره تازه من پسرمو اگرزنده باشم عقدموقت میکنم نه دایم که اذیت نشند دختر وپسر
ساده بگیر که هم عزیز شوهرت بشی وهم بری سرزندگیت خواستی برواتلیه لباس بپوس اگر حسرت داری من اونم برام مهم نبود شب نامزدی دادم تاپ دامن سفید برام دوخت خیاط حدود هفتاد تومن سال۸۵ پارچه اش روهم مادرم ازمکه چندسال پیش تبرک اورده بود انقدر قشنگ شد فیلمش رودارم جشنم ۳۰۰نفربود مثل یه عروسی بود توتالار بالای شهر تهران امافقط شد دوتومن بیشتر هم فامیل داماد بودندتاما
اماالان توتهران لااقل هفتاد الی صد میلیون هزینه تالارمیشه که اقوام همسرم میدند عروس رو ارایشگاه بالای شهر میرند شش هفت میلیون میدند برای لباس پاتختی وعروسیش ده میلیون میدند انقدر پول اتیش میزنند که باورت نمیشه تازه خیلی پول دارنیستند توقرض میفتند ازبس بی عقلند