عزیزم الان طبیعیه این فکرا ولی به حای ناراحتی از این فرثت استفاده کن،چون همسرت بعد از چند رو تو موقعیت َعفه و پشیمونی و با سیاست بخشی از اخلاقای بدش رو عوض کن....
بیخیال همه همینن اما صداشو در نمیارن الکی میگن همه چیز خوبه.اصلا زندگی مشترک همیته
توروخدا تورو به امامزمان قسمتون میدم درمورد پدراتون اینجور حرف نزنین...اولین باره اولین تاپیکیه ک اینجا اشکمو دراورد
تا حالا شده کتک بخوری زیاد از پدرت اول دبستان بودممم یادتونه درس اولمون ا این بود ا نوشته بودنمم افتاد ب جونم با کمربند دفتر مشقممم پار کرد کلاس سوم شدم کتاب اجتماعیم پاره کرد و ریز ریز با سیخ و گمربند میزد انقد زد و دز تا شدممم یه دختر ۱۸.۱۹ سالههه جلو دومادمون گوشیم شکوند ن با پسری دوس بودم ن چیز دگ ک فک کنی اره مورد از خودم بوده نه اصن اونشب جلو دومادمون گوشیم ترکید دور دهنم چسب زد و من تشنج کردم و پاهام و دستام شروع کرد لرزیدن امبولانس بستری شدمممم الن دارم گریه میکنم مینویسم اونشب تو بیمارستان بالاسرم ب پرستار میکف هیچیش نیس دار ناز میکنهههه انقد از این حرف خالم بد ضد ک باز دستام شروع کرد لرزیدن چون ب بیمارستان نگفت بود چرا من از ۱۸ سالکی قرص عصاب خردم تا شد ۲۲ سالممم ی روز زیر چشم کبود یه روز تمام بدنمممممم منمممم دلممم میخاس باباممم بغلممم کنه یه باز بعممم بکه دخترمم یه بار فقططط با محبت بغلمممم کنهههههه هیجی نمیخاممم و نمیخاستممم النم از ترس ازدواح ازدواح نکردم میتزسممم و نون خور اضافه اممم هممشش دارم کار مسکنمم دستم تو جیب خودممم سخت ترین کارمم کردم بخاطر بیپولیش حرف نشنوممم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
31 ثانیه پیش
34 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
