یه زنه هم بود تو کوچمون شوهرش فرهنگی بود ،خانمه خیلی زیبا بود ،وقتی شوهرش نبود دوست پسراشو میورد خونه ،گندش در اومد ،کوچه ما قدیمی بود خونه ها ویلایی و دو طبقه همه همدیگه رو میشناختن ،یه بار یه همسایه داشتیم ترک بود وقتی پسره از خونه زنه اومد بیرون گرفت پسره
رو حسابی زد ،بعدش زنگ زد به شوهر زنه،شوهر بیغیرتش هیچ عکس العملی نشون نداد ،بعد یه مدت اسز کوچه ما رفتن