2777
2789
طرف میدونست من میترسم و جرأت ندارم به کسی بگم قشنگ از منم سوءاستفاده میکرد و تو پارک و خیابون منو می ...

این دوست منم همینطوری کرد از شوهرش جداشد بادوس پسرش ازدواج کرد احمق شوهره غیرت نداشت 

باخدا باش.پادشاهی کن😍
چرا عزیزم 

خودکشی کرد من رفتم پیشش بیمارستان ۳ روز تمام توبیمارستان بودم پدرم درامد وقتی به هوش امد به شوهرش گفت گوشیمو بیار گوشیشو که اورد شروع کرد حرف زدن بااون مرده شوهرش وپسرش فهمیدن امدن گوشیو بردن 

بعد رفت همه جاگفت کارمن نبود کارزینب گوشیمو برد به دوست پسرش ازگوشیم پیام داده چون زینب شوهرمو میخواد اینکارکرد تاطلاق بگیرم 

میبینی توروخدا😔

هرکه درعشق سرازقله برآردهنراست همه تـادامنـه یِ کوه تحمــل دارند

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

هاااااااه😨

دوستم گف خودشوهرم منو میبره سمتشون گف اولین قرارمون بعد عقد بود رفتیم کافی شاپ گف شوهرم بهم گف میخوای بریم سرمیزاون پسرا جمع باشم سیگاربکشیم دختره هم خوشش اومد کم کم عادت کرد به دوس پسر شوهره هم به تخمش

باخدا باش.پادشاهی کن😍
این دوست منم همینطوری کرد از شوهرش جداشد بادوس پسرش ازدواج کرد احمق شوهره غیرت نداشت 

اوه نه دوست تو و شوهرش دیگه خیلی اوضاعشون خراب بود..اینی که من میگم شوهر بدبختش نمیدونست اصلا... خودشم میدونست شوهرش خیلی خوبه،  میگفت درسته که خوبه،مرد زندگیه و شاید خیلیا آرزشون باشه یکی مثل شوهر من داشته باشن ولی منم باید به تفریح و شادی خودم اهمیت بدم😳 دخترخالشم مثل خودش بود..باهم دیگه میرفتن پسر بازی..بعد با ذوق و افتخار واسم تعریف میکرد

🖤

دوستم گف خودشوهرم منو میبره سمتشون گف اولین قرارمون بعد عقد بود رفتیم کافی شاپ گف شوهرم بهم گف میخوا ...

به حق چیزای نشنیده😶

خدا شفاشون بده...

شاید پسرارو میتیغن با این روش خرج خونشونو در میارن🤔

یه زنه هم بود تو کوچمون شوهرش فرهنگی بود ،خانمه خیلی زیبا بود ،وقتی شوهرش نبود دوست پسراشو میورد خونه ،گندش در اومد ،کوچه ما قدیمی بود خونه ها ویلایی و دو طبقه همه همدیگه رو میشناختن ،یه بار یه همسایه داشتیم ترک بود وقتی پسره از خونه زنه اومد بیرون گرفت پسره 

رو حسابی زد ،بعدش زنگ زد به شوهر زنه،شوهر بیغیرتش هیچ عکس العملی نشون نداد ،بعد یه مدت اسز کوچه ما رفتن 

زندایی شوهرمم با دخترش میرفت سرقرار.. حتی دخترش صدای مادرش و با اون مرده ضبط کرد و مدرک داشتن..ولی نمیدونم آخرش چی شد که همه‌چی به نفع زنه تموم شد..خونه رو گرفت و شوهر و دخترشو از خونه انداخت بیرون.. دیگه خبر ندارم طلاق گرفتن یا نه.. 

🖤

یه زنه هم بود تو کوچمون شوهرش فرهنگی بود ،خانمه خیلی زیبا بود ،وقتی شوهرش نبود دوست پسراشو میورد خون ...

شوهرش چیکار میکرد بدبخت نمیتونست که زنه رو بکشه.. شاید زنه به دست و پاش افتاد و اونم بخشید😐 اخه اون موردی اولی که تعریف کردم دقیقا همینطوری شد...زنه میگفت گه خوردم بار آخرمه

شوهرشم بخشید ...ولی از اونجایی که دفعه آخرش نبود دیگه جدا شدن و اونم رفت با دوست پسرش ازدواج کرد

🖤

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز