بچه ها جمعه من کنار شوهرم خوابیده بودم که گوشیش زنگ خورد شاگرد مغازش بود بعد گفت گوشیت رو اسپیکر نیستش شوهرم گفت چرا هست گفت پس بعدا بهم زنگ بزن خلاصه من شوهرم رو وادار کردم زنگ بزنه بهش و بزاره رو اسپیکر که من بشنوم شوهرم رنگش زرد شد عرق میریخت بعد زنگ زد گفت چکار داشتی گفت یه کیس سراغ دارم از گرمسار شوهرم دستپاچه گفت چی میگی تو این حرفا چیه خلاصه منم بهش گفتم خر خودتی و فلان بعدم پریدم لباسام رو پوشیدم که برم گفتم فقط دنبالم نیا جیغ میزدما اونم التماس میکرد بخدا چیزی نیست و اینا بعد من زنگ زدم به باباش همه چیزو گفتم اونم گفت من خودم بررسی میکنم ببینم چی بوده حالا هم باهاش قهرم بنظرتون چکار کنم الان چه حرکتی بزنم