بخاطر اینکه کارمند رسمی فلان جااااای معتبر بود
محجوب بود، اهل دود و دم هم نبود. خانوادم گفتن خب این مورد خوبیه. منم گفتم اره خوبه.
چه میدونستمممممم اینقدددددد اخلاااااااااق مهمه
دلم خوووونه.
باردارم امروز تا تونست بهم بدوبیراه گفت و خیلی خودشو کنترل کرد ولی دست اخر بلند شد یکی خوابوند تو صورتم. دارم دق میکنم خدایااااا من از شوهرم متنفرررررررم