جک یادم نیس اما یه چیز خنده دار بگم جمعه خونه مامان بزرگم بودم از اونجایی که من عاشق ترشی ام رفتم پستو دیدم ترشی بادمجون گزاشته ولی چون درش رو محکم نبسته بود یکم خراب شده بود یهو ما ما بزرگم اومد میخاد بگه خرابه نخور میگه خماره منم خندیدم گفتم خمار منم که نتونستم بهش برسم بزنم بر بدن
😂😂😂😂😂عالی بود این عکسه
به زنه گفتم ماشالا چقدر باسنت چاقه میگه این کیکِ آقامونه
گفتم ماشالا به آقاتون ، با دوتا تخم مرغ و 1 هَمزن ، کیکِش چه پُفی کرده 😆😂
منو لايك كنين بخونم
❤️❤️
دهه پنجاه و شصتیا یادشونه...یه زمانی این جوک دو تا کرم به هم میخورن یکیشون میگه مگه کرم داری خیلی خنده دار حساب می شد😂انقدر امکاناتمون کم بود🤣🤣
دوس دارم اسم بچه هامو بزارم بینا و موسی.
تا وقت شام صداشون کنم بیناموسا غذا حاضره .
یبارم یه مرده لخت میره جنگل همه حیوونا فرار میکنن از ببره میپرسن چرا همتون فرار کردین میگه به حیوون اومده تو جنگل که دمش جلوشه😝😝😝
.
همه مثبت هجده
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
