بچه ها شما هم بگين،به ياد اون روزا
شما فعلا بگو
اومدم بخونم 😎
يادمه اوايل نامزدم شبا زنگ ميزد ،دلنوشته هاشو برام ميخوند منم از خنده بالش رو گاز ميگرفتم ،بعد كه اوضاع خيلي بد ميشد ،ميگفتم عزيزم بغض كردم نميتونم حرف بزنم قطع ميكردم🤪🤪🤪
نامزدی زیاد شیرین نبود برام چون خانواده م حساس بودن😏😏 ولی دوران دوستیمون معرکه بود😍
والا همه ش كه نبايد عاشقونه باشه
بعدم زياد زررر زد شوتش كردم بعد ٤ سال طلاق
یه روز داشت سریال میدیدم پسر دختر رو سوپرایز کرد منم تو دلم گفتم ای خدا منم میخوام...دقیق همون لحظه گوشیم زنگ خورد گفت برم پایین برام شکلات و گل و بادکنک گرفته بود عاااااااللللللللی بود هنوزم یادش میافتم بوسش میکنم از ذوق
ي بار همسرم سرش شكسته بود اوايل اشنايي قبل عقد
مثلا خواستم بگم خيلي نگرانشم و احساساتيم دستمو فلفلي ميكردم ميزدم ب چشمام ك اشك بياد و قرمز بشه فكر كنه گريه كردم براش
اخه هرچي زور ميدم اشك در نيومد فكر كنم چشمه احساساتم خشك شده بود
وقتي از دانشگاه جييم ميزدم ميومد دنبالم تا شب باهم بوديم خيلي خوب بود 😍😍
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
44 ثانیه پیش
45 ثانیه پیش
45 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
