سلام دوستان شبتون به خیر
قضیه اینه که همسایه روبرویی ما کارمند بانکه و خیللللی مغرور به محض کوچکترین صدایی صداشون درمیاد مثلا محرم پارسال دخترم از این طبل کوچیکا برده بود دم در ساعت یازده صبح بود به خدا اینقدر هم نمیزد چون کلا دختر آرومیه خانومه دعواش کرده بود که ببر خونتون من سرم درد میکنه پسرم خوابه حالا پسرش دوازده سیزده ساله هست
الان چند روزه همین پسرش دوستاشو جمع میکنه میاره دم در توپ بازی
امروز چند بار توپ زدن به در
اینم بگم ورودی ما از پارکینگه توپ رو که میزنن کل شیشه ها میلرزه چون درست حسابی نیست ممکنه شیشه بریزه اصلا
خلاصه عصر یع بارگفتم که به در نزنید
حالا الان باز داشت با دوتای دیگه توپ بازی میکرد
رفتم گفتم الان وقت توپ بازیه
گفت عصر هم گفتین نکن
پدرش هم اونجا بود رفت تو در رو بست پسره هم همچنان مشغول بازی
من ذاتا خیلللی ترسو و کم رو ام
الان خودم ناراحتم چرا گفتم به جهنم داشتن بازی میکردن
اصلا جرات اعتراض ندارم خیلی بدبختم بع کسی چیزی بگم تا دو روز خودمو لعنت میکنم
تو رو خدا اگر میتونید راهنمایی کنید
معذرت میخام طولانی شد