راضی کردن شوهر

بهش بگو یه کاری پیش اومده دارم می رم خونه مامانم

محبت كلمه ي جادويي😍😍

شوهر من اوایل ازدواج اینجوری بودو نمیزاشت برم خونه ی مامانم.حالا هروقت دلم خواست میرم.شده روزی۲بارم برم😁!ولی شب خوابیدن نداریم! اوایل فقط ناراحت میشدم ولی بعدش بهش گیر دادم ک اونم باید بشینه کنج دل من😂ک این شد همه چی درست شد

هشت ساله ازدواج کردم یادم نمیاد ازش اجازه گرفته باشم که جایی برم یا نه. فقط اطلاع رسانی میکنم که من فلان جا هستم بیا یا دارم میرم. اصلا بهش همچین اجازه ای نده که بهت دستور بده کجا بری کی بری و...عادت میکنه

میخوای بهش با حالت مظلوم بگو مامانت یکم ناخوشه و دوس داری ببینیش

عزیزم همه بی نقص نیستن که حسرت بخوری. شوهر من یه بدی داره شوهر شما یه بدی دیگه. هر کدوم یه خصوصیات خوب دارن. شوهر منم بعضی کاراش خیلی رو مخه. ولی شوهرتو عادت نده یه این روش. اول عقدمون چند بار رفته بودم مهمونی بهش خبر دادم ناراحت شده بود که چرا به من نگفتی قبل اینکه بری.  به خانوادم گفتم باهاش قهر کردم خانواده هارو جمع کردیم حتی پیش وکیلم بردمش گفتم اینجوری باشی من جدا میشم اونم اومد وکیل باهاش صحبت کرد گفت چه فرقی داره قبلش بگه یا بعدشو... خلاصه بهش رو ندادم بخواد این رفتارشو ادامه بده.  وگرنه اینم الان مث شوهر شما بود.  ولی دیگه هیچوقت این رفتارشو ادامه ندادو خیلی ریلکس شد.