بخدا اونقد گریه کردم حالم بد شد.
کارش تاسیساته ساختمونه تهرانم هست ولی تو اون تهران لعنتی ام کار نیست
ماشین نداره
پدر مادرم نمیدونن بی کاره سکته میکنن .خودم شیرازم اونا اونجا دارم میمیرم براش فقط
زنگ زده میگه فردا کار پیدا نکنم خودمو میندازم جلو ماشین راحت بشم