بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
منم نمیدونم چکار کنم. خونه ما دو طبقه هست و ما طبقه دومیم. میخوام سزارین بشم. نمیدونم میتونم بعد سزارین 2 طبقه از پله بیام بالا یا نه. از اون طرف هم بابام چون عمل قلب داشته هیچوقت نباید تنها باشه. میدونم مامانم اگر بیاد پیشم همش دلش شور بابام رو میزنه.به مامانم گفتم اگر اومدی خونمون وقتی فامیل شوهر اومدن حق نداری از جات بلند شی پذیرایی کنی. یا شوهرم خودش پذیرایی میکنه، یا خانوادش یا نهایتش کارگر بگیره اون پذیرایی کنه.دلمم نمیخواد برم خونه مامانم اینا. دوست ندارم شبانه روز خانواده شوهر به بهونه بچه اونجا بیان
آخخخخ دقیقا. خانواده شوهر من خیلی پرروعن هی میخوان بیام خونه مامانم منم اعصابم نمیکشه.اصن یه وضعی ...
وقتی هم میان نه اینکه کمک کننا. فقط میان دخالت کنن که چرا اینجوری بچه رو میشورین؟ چرا اینجا خوابوندینش؟ چرا اینجوری بغلش کردین؟ بعدم همش میگن بچمونه، بچمونه. یه بار به شوهرم گفتممن 9 ماه سختیش رو دارم تحمل میکنم، من زجر زایمان رو دارم تحمل میکنم، مامان من همه سیسمونیش رو داده، حتی پوشکش رو، تو میخوای بعدها خرجش رو بدی، اونوقت خانواده تو این وسط چکاره هستن یا چکار مفیدی کردن که ادعاشون میشه بچه اوناست؟