تو عقد بودیم و راهمون دور بود، باهم اومدیم خونه مجردیش😆 هیچ جایی رو هم بلد نبودیم دوتایی بریم، میرفت سرکار میومد خونه شام میخوردیم و فیلم میدید میخوابیدیم تا صبح وول میخوردیم (کارای بد نمیکردیما، در حد محبت کردن بود😂) پامیشد صبح زود میرفت سرکار! داداشم رفته بود مسافرت مخ بابامو زدیم اومدیم، داداشم برگشته بود بعد یه هفته زنگ زد تا اون رومو ندیدین پاشین بیاین😣😂 نذاشتن تو عقد بریم جای خاصی 😔