بچها من سرپرستم و مخارج زندگیمو از راه کار کردن توخونه مردم در میارم ،امروز یه خونه ای رفتم😔😔😔خانمه تو اون چند ساعتی که بودم با صدنفر تلفنی حرف زد سه نفر مرد هم خونش اومدن،شوهرشم ریییس بانکه ،سه تا پسر قد و نیم قد هم داره ،موندم خانمه نمیترسه یوقت بفهمن ،وضع مالیشونم توووووپ،اخه چراااا
بچهای من مدام دوروبرمن مدام مامان مامان میکنن ،بچهای این خانمه اصلا بیخیال،فقط یبار میوه اورد واسشون گذاشت و رفت حتی کوچیکه هم وقتی بیدار شد انگار نه انگار بخدا