دانشآموزای یه مدرسهی لاکچری تهران برای اردوی پاریس نفری پنجاهمیلیون پول دادن، اونوقت زمان ما با اتوبوس قراضه میبردنمون پای کوه ولمون میکردن واسه خودمون بچَریم.-_-
.
.
رسیدیم به فصلی که از هر کوچه ای رد میشیم
۳ نفر از درخت آویزونن ۱۷ ریشتر تکونش میدن ۴ تا دونه توت بخورن :|
.
.من هنوز منتظرم
یه اقایی به اسم موسی با یه خانم به اسم بینا ازدواج کنه
برم تو عروسی جلوشون واسم بگم بیناموسا
اون لحظه که همه میخوان منو بزنن بگم پیوندتان مبارک
.
.
دختره تو جلسه خواستگاری باد معده اش خارج میشه
داماد از بس میخنده قند میپره تو گلوش می افته میمیره
رو سنگ قبرش می نویسند: بادی وزید و گلی پرپر شد .
بقیش باشما