خواب دیدم یه بچه( نمیدونم کی بود) داشت با یه مار بازی میکرد مار مثل دستبند بود دوطرف دستبندِ سرِ مار بود یه سرش بزرگ بود یه سرش کوچک
اومدم مار را از دست بچه گرفتم که بهش آسیب نرسونه سرهای مار دستمو گاز گرفتن بعد یک نفر بهم میگفت دستتو خیلی محکم گرفتی ومنقبضش کردی عضلاتتو شل کن تا ولت کنه دستمو هی تکون میدادم انگار که مثلا شل شد کله کوچک مار دستمو ول کرد ولی کله بزرگ با دنوناش دور تا دور دستمو خراش داد طوریکه خون شروع به چکیدن کرد
وای بچه های خیلی وحشتناک بود تو خواب درد وترسشو قشنگ حس میکردم بعد با چنان جیغی از خواب بیدار شدم که شوهرم با ترس اومد بالای سرم
حالا هم صدقه دادم هم کلی حمد وسوره خوندم ولی ترسش هنوز تو دلمه
کسی میدونه معنیش چیه؟