من ازدواج کردم بچه دارشدم چند وقت پیش با ازدواج یکی از فامیلامون من و این پسره با هم فامیل شدیم.شهرمون کوچیکه ولی نمیدونم چرا هعی الکی منو این پسره ب پست هم میخوریم این دفعه هم ک فامیل شدیم قوز بالا قوز کم و بیش تو مهمونیا همو میبینیم واون یجوری با حسرت منو نگاه میکنه من میفهمم رنگ نگاهش به من فرق میکنه خودشم تازه ازدواج کرده منم بهش گفتم دیگه هیچ وقت بهم زنگ نزنی اما بازم زنگ میزنه و من جوابشو نمیدم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
انقدر با حسرت منو نگاه میکنه ک هم عذاب وجدان میگیرم هم خودم حسرت میخورم.من شوهرمو بچه هامو خیلی دوس دارم کاش اصلا نمیدیمش از اول حالا هم ک فامیل شدیم و هعی همو میبینیم و اون با حسرت نگاه میکنه منم حالم خراب میشه
من امروز پشت چراغ قرمز سرمو چرخوندم تو ماشین بغلی کسی و دیدم که خیلی باهاش خاطره داشتم قبل ازدواجم پشت فرمون بود حواسش نبود اما من با دیدنش انقدر بهم ریختم که با زنگ گوشیم به خودم اومدم...خیلی سخته زنده شدن خاطرات....
در دنیا از سه آهنگ می هراسم ..صدای کودکی از بی مادری؛صدای عاشقی از جدایی؛صدای مجرمی از بی گناهی😔
دقیقا اونم واس خودش کسی شده اما اینا واس من اهمیت نداره من شوهرمو بچه هامو خیلی دوست دارم اما همیشه ...
کاش منم بایکی که مثل جریان شما خاطره دارم روبرو شم کاش ازش بپرسم چرا یک هو غیب شد. مرد تصادف کرد چی شد خیلی دوستم داشت ولی بعد از غیب شدنش من با کسی که من دوستش داشتم ازدواج کردم که اشتباه بود
کاش منم بایکی که مثل جریان شما خاطره دارم روبرو شم کاش ازش بپرسم چرا یک هو غیب شد. مرد تصادف کرد چی ...
من دوس دارم این آدم کلا از صفحه زندگیم پاک بشه اما نمیشه مخصوصا اینکه ی وقتا فک میکنم اگه بااون ازدواج میکردم خوش بخت تر بودم میگم اونکه انقدر دوسم داشت و فلان وفلان اه لعنت به این فکرای من