سلام بچه ها من تازه عضو نی نی سایت شدم.من و خواهرهمسرم نه ماه پیش یه بحثی با هم داشتیم که من خیلی از دستش ناراحت شدم و تا الان دلم باهاش صاف نشده.ولی اون جدیدا همش میخواد سر صحبتو باهام باز کنه ولی من زیاد دوس ندارم باهاش هم صحبت بشم.تا عید که سلام هم نمیکردیم به همدیگه ولی از عید به بعد فقط در حد سلام.نمیدونم چکار کنم اخه اون همش میخواد پاپیش بذاره واسه صحبت کردن و میترسم اگه من محلش نذارم همه ی تقصیرا بیفته گردن من.راستش اصلا دوسش ندارم و حرفاش فراموشم نمیشه هیچجوره.ممنون میشم کمکم کنید با اینکه میدونم تازه عضو شدم.لطف میکنید
اگه ازم بپرسن مهم ترین چیزی که توزندگی یادگرفتی چیه؟میگم اگر هرجای زندگی حالت با کسی یا چیزی خوی نبود ترکش کن...میگم هیچ چیزی توزندگی مهم ترازحال خوبت نیس...
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
لازم نیست دوستش داشته باشی. مکالمات کوتاه و ساده داشته باشید که حالت قهر و تنش نباشه. همه نباید عاشق هم باشند. خیلی صمیمی و نزدیک نشید هیچ وقت.
من مونی هستم که از سال ۸۹ در سایت فعال هستم. یک مدت خودم داوطلبانه به سایت نیومد و وقتی دوباره برگشتم تا در تاپیکهای قدیمی به خصوص تاپیک خشونت علیه خانومها فعال باشم، با وضع نابسامان سایت رو به رو شدم. حدود شش ماه پیش بود. داشتم داخل پیام خصوصی با نی نی یار در خصوص مشکلات سایت چت میکردم که ایشون «به هوس نیمه شبی» فقط چون قدرت در دستش بود و نباید جایی جواب پس میداد وسط صحبتهای خصوصی بی هیچ اخطار و حرفی من را قطع دسترسی کرد. اکانتی هفت هشت ساله را قطع کرد که باهاش سالها با علاقه در سایتی که دوستش داشتم و بهش اعتقاد داشتم وقت گذاشته بودم! من موندم و این سوال: «واقعا این بود آرمانهای نی نی سایت؟»
وقتی بحث میکردیم همش میگفت تو عنقی و ما زیادی محلت دادیم و نمیدونم بابام خیلی اشتباه کرد بهتون کمک کرد خونه بخرید .واستون عروسی گرفت.تو خونه مامانم میای کار نمیکنی ولی واسه مامانت کار میکنی.کلا لحنش خیلی بد بود.