دوستان
من ۳ سال ازدواج کردم،عروس کوچیک و آخریه خانوادم..خانواده شوهرم آدمای خوبین، اونا همشون ازدواجای فامیلی داشتن،وکسی غریبه بینشون نبوده،همه ازدواج فامیلی بودن..ولی من نسبت فامیلی باهاشون ندارم و غریبه ام.(که البته نه اونا با این موضوع مشکل دارن و نه من)
تنها مشکلی که وجود داره اینکه،من نمیتونم زیاد باهاشون ارتباط بگیرم،و زیاد حرفی برای گفتن ندارم..نه که هیچ رابطه ای نباشه، نه..فقط نمیتونم زیاد صمیمی و گرم بشم،،و موضوعی برای صحبت باهاشون ندارم..چون بقیه جاری ها فامیل نزدیکن،خیلی حرفای مشترک واسه گفتن دارن،،ولی من ندارم..بیشتر توی جمع شنونده ام تا گوینده..اینم بگم که زیاد نقاط مشترک رفتاری هم نداریم..در صورتی که من روابط عمومیم خوبه،و در اجتماع و دوستان و اقوام خودم مشکلی ندارم،ولی کلی حرف واسه گفتن دارم🤔
ولی در جمع خانواده همسرم زیاد حرفی ندارم
به نظرتون چه کنم که بتونم احساس نزدیکی کنم باهاشون؟
