2777
2789
عنوان

دیگه خسته شدم

129 بازدید | 16 پست

مادرشوهرم پیش ما زندگی میکنه خیلی اذیت میشم.. تا من بخوام غذا درست کنم میره غذا درست میکنه اونم اندازه خودشو پسرش بعدم میاره جلو من نمیذاره...خونه زندگیم کلا انگار برای اونه.. اگه رفته باشه جایی و بیاد ببینه یه کاری نکردم غر میزنه چکار میکردی که این کارو نکردی..همشم ناله میکنه خیلی بدم میاد.. جلو شوهرم یجوری میکنه که شوهرم خیلی بهش اهمیت بده..یا جلوی اون بلند میشه مشغول یه کاری میشه و آخ و اوخ هم میکنه شوهرم هم دلش میسوزه به من میگه چرا تو نمیری این کارو کنی..اون روز حالم بد بود تا شب که شوهرم اومد نتونستم بلندشم اونم کاری بهم نداشت اصلا نگفت چته تا اینکه شوهرم از سرکار اومد سریع مادرش اومد جلوی اون برام چای نبات اورد و سوپ درست کرد و.. شوهرمم کلی ازش تشکر کرد... حالم خیلی بده دلم گرفته از این زندگی

برای فرج امام زمان یه صلوات بفرستید   

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

یه خونه داشت که دادن به اون پسرش اونم زندانه.. زنش بیرونش کرده اونم اومد خونه ما.. دلم سوخت براش گفتم مادرشه اشکال نداره

برای فرج امام زمان یه صلوات بفرستید   

واقعاا ادم حس میکنه اینجا عهد دقیانوسه یعنی چی مادرشوهربا عروس تو یه خونه باشه چرااا قبول کردی . از حالا بگو من میخوام مستقل از مادرت شم حتی شده یه اتاق واسش اجاره کنید چه معنی داره اخههه ؟ چرااا حامله شدی با این وضعیت 

هر چی آرزوی خوبه مال تو دوستم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز