سلام دوستان
من الان تقريبا سه هفته از عروسيم ميگذره،من و همسرم دو سال و نيم نامزد بوديم.
بچه ها طبق صحبت هايى كه خونواده ها باهم كرده بودن خانواده همسرم بايد تلويزيون،لباسشويي و اجاق گاز ميگرفتن كه البته خونه اي كه ما توشيم اجاق گاز داشت خودش و نياز به تهيه نبود،
اما لباسشويى و تلويزيون رو تهيه نكردن،
دم عروسى بهمون گفتن شما كاراى فرماليته و ايناتونو انجام بدين ما تلويزيونو لباسشويى رو ميگيريم كاراشو ميكنيم منم گفتم باشه،
حتى گفتن ما تو بدهى و ايناييم يه تلويزيون داريم يه سال استفاده شده بديم تعمير كنن اونو استفاده كنيد منم گفتم باشه اشكالى نداره درك ميكنم موردى نداره...
ولى اونم انجام ندادن،
شب عروسى اومدم خونه ديدم نخريدن همسرمم شوكه شد گفتن تا آخر هفته ميخريم...
و بازهم نخريدن تا اينكه يه چند روز پيش همسر من تماس گرفت با مادرش گفت پس كى ميخواين بگيرين؟
گفتن به ما مربوط نميشه خودت بايد هزينه زندگي خودتو بدى برو بخر...ملت ٣٠٠ميليون جهيزيه ميدن بنداز گردن پدر زنت....
ما اصلا مونديم واقعا...
از اون روز دارم آتيش ميگيرم بخدا احساس ميكنم باهام بازى شده....
ميخواستم بدونم من چه رفتارى بايد داشته باشم،؟چكار بايد بكنم بنظرتون؟؟؟