با همه بدیاش اوایل خیلی باهام خوب بود روز خاستگاری مادرش دستم و بوسید نمیخوام گناه کسی و بشورم ولی رفتم خونه زنداداش نامزدم بعد دو سه روز که زنگ زدم ببینم برنامه یلداش چیه. دیگه مثل قبل باهام نبود همون اول که زنگ زدم حتی درست جواب سلامم رو نداد . بعد دعوا و اینا افتاد . میخوام برم آروم و منطقی باهاش حرف بزنم بگم چی شد یه دفعه ای شاید کاری کردم یادم نمیاد . به نظرتون چیکار کنم؟ چون الان نامزدیمون رو هواست خانواده ها خیلی دلخوری دارن از هم من دوست ندارم جشن عقدم و عروسیم با کینه و ناراحتی باشه