با شوهرم رفته بودیم خونه مادرم موقع برگشت هی میگفت موهاتو بکن تو منم عصبانی شدم دستشو از دستم جدا کردم چون واقعا موهامو در اون حدم بیرون نبود یذره که اونم معلوم نبود .اومدیم خونه میگه چرا قیافه گرفتی میگم فقط گیر بده میگه نه پس میذارم هرکاری دلت بخاد بکنی منم خیلی بهم برخورد چون من نه مانتو تنگ و کوتاه میپوشم نه شلوار تنگ .میگه خیلی بیلیاقتی منم گفتم تو هنوز نمیتونی رو پای خودت وایسی.گف از پدر تو که جلوترم.(بچه ها واقعا برای اولین بار باهاش بحث و دعوا کردم )
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
دعوا از اونجا شروع شد که بهم گف که تو مث خواهرم نمیتونی باشی توهمش دنبال آرایشو لباسی عصبانی شدم گفتم خواهر تو و من خیلی فرق داریم اون40 سالشه من 19 گف اون از اولم همینطور بوده گفتم نه اونم در وقتش همه چیرو خریده.(اینم بگم خواهر شوهرم زنداییمه)بچه ها من واقعا ناراحت شدم چون خیلی کم آرایش میکنم در حد کرم ریمل یکمم رژ .مانتو هامو هم خودم میدوزم که بهش فشار نیاد.گف تو فقط بلدی دسر درست کنی عصبی شدم رفتم از یخچال دسر رو برداشتم کوبیدم زمین اونم داشت از پشت نمیذاشت(نمیدونم چرا به دسر هیچی نشد)
میدادی کاش ، وقتی بهت گفت و باز روسری رفت عقب با کمی ناز میتونستی بهش بگی عزیزم روسریم مشکل پیدا کرده هرکاری میکنم درست نمیشه اونوقت به اینجاها کشیده نمیشد، جواب رفتار بد همسرت رفتار بد از طرف تو نباید باشه
هیچ عطری.....به خوش بویی.....کسی که عاشقشیم نیست.....
یه توپ دارم قلقلی نیس سرخ و سفید و آبی نیس میزنم زمین صدا میده. سوراخه و هوا میده من این توپو نداشتم. پول از قلک برداشتم رفتم یکی خریدم. نتیجه اش رو دیدم. بابام بهم کتک داد. گریه کردم پفک داد