سلام همسر من همیشه طرف خانواده اش رو میگیره حتی اگه من مقصر نباشم استدلالشان اینکه من پرو نشن. قضیه خیلی مفصله الان چند مورد میگم ببینین با این رفتار شوهرم چیکار کنم سر یه موضوعی 2 تا خواهرشوهر هام باهم قهر بودن شوهرم از ییکی از خواهراش طرف داری کرده بود بعدش خواهر شوهرم من رو تو بازار دید روش رو از من گرفت که مثلا من ندیدمت بعدش رفته بود به مادر شوهرم گفته بود من رو تو بازار دیده به من سلام داده من جوابش شو ندادم حالا دعوای خودشون رو ول کردم به من بی محلی میگیرم شوهرم میگفت حالا تو راست میگی اون روش رو برگرداند تو میرفتی احوال مرسی میکردی قضیه کش پیدا نمیکرد. یه بارم تو تولد دخترم بهشون گفته بودیم اگه مثلا5 شنبه کاری نداریم میخواستم تولد بگیریم اونا هم گفتن نه کاری نداریم و جایی هم دعوت نیستیم بعد 4 شنبه همسرم رفته خونه ی مادرش که اره فردا تولده منتظریم میاین دیگه گفتن ما خبر نداریم زنت زنگ نزده رسمی دعوت کنه آقا من رسمی نگفتم شب قبلش که پسرت گف بیاین تولد حالا تو روز تولد همسرم میگه زنگ بزن مامانم بگو پاشین بیاین حالا خودش گفته اون روز هم گفتیم باز من مقصر شدم که رسمی دعوت نکردم.یه بار هم از یه کار مادرشوهرم گلگی کردم شوهرم گف مامان من این حرف رو نمیزنه در حالی که زده بود بعدش زنگ زد به مادر شوهرم که تو این حرف روزدی اون هم زد زیر حرفش گف نه حالا از اون موقع مادر شوهرم نه زنگ زده نه دعوت کرده با من قهر کرده حالا شوهرم میگه پاشو بریم خونشون من چطوری برم وقتی یه حرفی زده من بی احترامی نکردم بعدا به شوهرم گلگی کردم این رفته به مادرش گفته مادرش قهر کرده چرا من باز کوتاه بیام
گاهی اوقات با یک اشتباه .....نوزده نمیشی... صفر میشی
خودش میره من باهاش نمیرم ولی همسرم هم خونه ی مامان من نمیاد میگه تو نمیای من هم نمیام میگم خانوادهی ...
بگو اگه تلافیه منم همه کاراشونو تلافی میکنم .توام بشین ببین تا حالا چ بدی کردن بهت توام همونجور رفتار کن ........اصلا محلشون نذار دیدی هم سلام نده مهمونیایی ک اونا بودن هم نرو......شوهرت اگ گفت بگو تلافی مثل تو دارم همه چیزو بهم ربط میدم
دیگه عوض بشو نیست.. ۸ سال باج دادی ب مادر شوهر و خواهر شوهر عادت کردن.. یعنی چی واسه کار نکرده خودت رو کوچیک کنی.. من واسه هر اشتباه و کوتاهی از سمت خانواده شوهرم ۱ بار اوانس میدم شوهرم هم میدونه.. بار دوم ک تکرار میکنن شوهرم خودش میگه فاصله بگیر ازشون من دوس ندارم غرورت بشکنه. .. عزیزم از حق خودت دفاع کن.. اینا ک خودشون دختر دارن چطور انقدر ناحق میگن
از اولش بچه ننه اس نمیدونم چیکار کنم. همه اش به فکره خانواده اشه که از دستش ناراحت نشن.میگه من هیچ وقت به خانواده ام به خاطر زنم بی محلی نمیکنم.همه اش میخواد با اونا باشه سیزده بدر.شب یلدا و... خسته شدم حتی مسافرت رو هم دوست داره دست جمعی با اونا بره جایی میگه تنهایی خوش نمیگذره
گاهی اوقات با یک اشتباه .....نوزده نمیشی... صفر میشی
عموی منم اینجوری بود فقط از خواهراش دفاع میکرد زنشو میزد حتی پای طلاق رفته بودن ..........یهو عوض شد الان با خواهراش قهره حقم به زنش میده و میگه الان میفهمم چ کار بدی میکردم.شاید شوهر توام بعدا بفهمه حق با کی بوده
میشه کمکم کنی که چطور رفتار کنم آخه شوهرم بچه ننه اس
شوهر منم خیلی لوس و بچه ننه بود اون قدری ک جلو خودم با مامانش میرفتن توی اتاق صحبت میکردن وقتی میومد رفتارش کامل با من تغییر میکرد و من ب هر دری میزدم فایده نداشت.تا اینکه رویه رو تغییر دادم. شروع کردم از خانوادش خوب گفتن و اینکه دوستشون دارم و من اشتباه میکردم..اگر کاری میکردن میگفتم از نظر من اشتباه بود ولی بخاطر تو من کوتاه میام ولی لطفا سری بعد ک این کارو کردن دقت بیشتری کن ببین کی مقصر هست. واسه هرکاری ۱ بار کوتاه میومدم و توجه شوهرم رو جلب میکردم اونم همه رو زیر نظر میگرفت.. بار دوم نمیذاشت دیگه کوتاه بیام.. اینم بگم شوهرم خیلی با ادب هست که این برمیگرده به تربیت خوب مامان و باباش.. هیچ وقت تحت هیچ شرایطی ب کسی بی احترامی نمیکنه و تند حرف نمیزنه توی بدترین شرایط هم باشه نه با من بد حرف میزنه نه خانوادش که از نظر من عالیه.. ولی وقتی میبینه در حق من داره اجحاف میشه زنگ میزنه ب مامانش یا پیام میده و محترمانه توضیح میده و از من میخواد رابطم را کم کنم.. اوایل هفته ای چند بار ما میرفتیم خونشون الان حتی وقتی من میگم بریم هم شوهرم زودتر از ۲ هفته ۱ بار نمیره.. میگه دوری و دوستی.. کم بریم تا همیشه بهمون احترام بذارن