تنبیهای استراتژیک مامان خودمم البته زبانزد فامیل بود، مثلا من خودم یه سال تابستون کلا در حصر خانگی بودم، تازه کارنامم پاره کرده بود، شروع سال تحصیلی بعد خودش روش نمیشد کارنامه هزار تیکهمو که با چسب چسبونده بودن ببره مدرسه واسه ثبتنام!!! سپردش به خاله کوچیکم، حالا جالبیش این بود معدلم ۲۰ بود همه هنگ بودن واسه چی باید این کارو کرده باشه 😅😅
یه بارم یه هفته داداشمو انداخت تو حیاط با یه پتو تا به کارتنخوابی عادت کنه (چون کسی که درس نخونده آخرش کارتن خواب میشه!!!) من اسکلم تنها چیزی که به ذهنم میرسید براش ببرم نونو مربا بود بنده خدا یه هفته خونش شکرک زد فک کنم انقد مربا خورد 😐😐🤦🤦🤦