سلام دوستان.لطفا کمکم کنيد.پنج ساله ازدواج کردم اولش فک ميکردم شوهرم همه چي داره ازدواج سنتي و عدم شناخت.تو خونه مادرش زندگي ميکرديم اوايل کار ميکرد.بعدش همه چي پوچ شد بيکار شد بي پول شد من کيست دارم نميتونم برم دکتر رفت سمت اعتياد دوستاي تلفني منم ول کردم اومدم خونه پدرم.الان ميگه بيا دوباره شروع کنيم قول ميدم همه چي رو درس کنم حتي پول نداره خونه کرايه کنه يه پژو و يه موتور کل زندگيشه با يه دونگ سهم خونه پدري که بدرد نميخوره.خانوادم کاملا با برگشتنم مخالفن .خودمم سر درگم ميگه دوستم داره ميگه جبران ميکنم همه چيو درس ميکنم نميدونم چه کنم بخدا دارم از فکر و خيال ميميرم بمونم و کمکشون کنم ولش کنم که اون ولم نميکنه ميگه طلاقت نميدم دوست دارم 😞
اعتیادش چی؟
اگر بچه نداری جدا شو برای چی وایستی زندگی کنی مثا به چه دلیل به چه دلخوشی
آره دیگه دوستت داره تو این گرونی از کجا زن مظلوم گیر بیازه خوش گذرونی کنه
اولش فکر میکردی همه چی داره یعنی تو خواستگاری خودش و خوانواده اش دروغ گفتن !!
ب حرف ی معتاد هیچوقت هیچوقت اطمینان نکن از این قولا زیاد میدن
به چی اعتیاد داره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
8 ثانیه پیش
8 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
