سلام ،ما1سال منتظروام مسکن هستیم 20روز دیگه وقتشه ،همسرم وقتی ازدواج کردیم 5سال پیش کوچکترین حمایتی ازطرف خانوادش نشد وخودش تنهازندگیشو شروع کرد ،الان 2ساله پدرش سکته کرده وحواس پرتی شدید داره تواین1سال ازلحاظ پولی وخرجی وهم ازلحاظ کمک غیرپولی همه جاکنارشون بوده ،درضمن به خواست وخواهش پدرومادرش کلی خواستگار فرستادیم واسه خواهرش وبلاخره ازماخواستن فلان دوستشو که ازلحاظ چهره ومالی فوله ببریم وراضی کنیم که هرطوربود خلاصه جورش کردیم والان2ساله بادخترشون ازدواج کرده ایناگوشه های از کاراست تواین 5سال اگر هرماه یا هر2ماه 1شام دعوت کردن که رفتیم وهمشم بعدش مادعوت کردیم اومدن درغیراینصورت دوباره دعوت نمیکردن ،گذشته ازاین مسایل بی نهایت مادرشوهرم ادعای دوستداشتن پسرش من وبچه مونو میکنه ومداوم میگه به جون بچه هام عروسم عزیزترازبچه هامه ،خلاصه سرتون درد نیارم 3یا4ماه پیش به ماگفت وامتون قبول میکنم 1آپارتمان میدم بهتون تا همین امشبم اوکی بود حتی رفتیم دیدیم توشم مستاجر داشت قول داده بود چون برای پسرم هیچکارنکردیم اینجآرو میدم بهت 50تومن ارزونترناگفته نماند زمانی این قولارو داد که کلی کار داشت وتنهابچش که بدردش خورده صدبار مرخصی گرفته بردشون شهردیگه برای کارای اداری وهر روزبه کارای خرید جهیزیه دخترش بردشون انجام بدن همه جا تا عروسی انجام شد وحدود2تومن کادو داد به خواست مادرش ،بارفت وآمد زیاد وپیگیری همسرم چند روزه حقوقشونم اوکی شد حالا امشب گفت منصرف شدم دیگه خونه رو نمیدم حالاکه همه کاراش حل شد امشب منو شوهرم خیلی غصه خوردیم چون روحرفش حساب کرده بودیم برنامه ریخته بودیم دنیاروسرمون خراب شد به نظرشما نباید ناراحت بشیم
به نظرتون الان چیکارکنیم ?چه رفتاری?شوهرم خیلی ازم خجالت میکشید امشبم با اینکارش نابود شد طفلک اصلا دلم نمیخواد غمشو ببینم با اینکه کلی گریه کردم خودم ولی دوس ندارم ناراحت باشه آخه سخته آدم قبول کنه خآنوادش باهاش 1جور دیگن
قطع رابطه کن دهنشم سرویس
باز کارش لنگ شما میشه
خوبی ک از حد بگذرد . . .
شوهرم به مادرش گفت فکرکن دیگه مامردیم وخدافظی کردیم واومدیم مامانشم گفت باشه به سلامت
وای که چقد آدم حرص میخوره و نمیتونه هیچی بگه
واقعا ناراحت شو ینی چی تا زمانی که مشکل داشت عزیزبودین و الان دیگه حرفشم یادش نمیاد شما باید همون موقع یه طوری هنوز داغ بوده جدیش میکردین وخونه رو قلنامه که بعدا پشیمونم بشه دیگه فایده نداشت ولی الان کاریش نمیشه کرد بهش فکر نکن خدا بیشتر و بیشتر بهت بده
وظیفه همسرتون هست خدمتگزار پدر و مادرشون باشن همیشه و همیشه و همیشه بدون اینکه منتظر کوچکترین طلبی از طرف اونا باشن
اما در مورد اینکه یکدفعه زدن زیر حرفشون میتونستن زودتر بهتون این موضوع رو بگن اما بازم فرقی نمیکنه از هیچ کس نباید توقع داشت هیچ کس
😨😨😨😨
بهتر زیر منت هم نیستین خودتون شده یه خونه کوچیک بگیرین ولی زیر منت نرین
نمیدونم، بنظرم شما دیگه رو حرفاشون حساب نکنین و بالاخره خونه میخرید اما اونا شرمنده میشن
شاید بی رحمانه باشه ولی آدما نون دل و عملشونو میخورن. هزاری هم ثروت به کار نمیاد تا دل آدم صاف نباشه.
