خونمون خيلي بزرگ بود امسال ساخته بوديم هم بدهي داشتيم هم ميخواستيم بريم يه جاي ديگه خونه بسازيم از اول از وقتي معامله كرديم بغض كرده بودم يك ساعته اشكم بند نمياد الان نشستم دارم به در و ديوار خونه نگاه ميكنم قبل از عيد چند تومن پول داشتم دادم كاغذ ديواري و چيزايي ديگه واسه خونه دارم دق ميكنم