ما دیروز خونه رو تخلیه کردیم و همون دیروز عصر که یه جارو کشیدیم بردم کلید رو دادم به بنگاه و گفتم تحویل بگیر چون قرار داد تا ۷/۳بود ولی ما رفتیم به بنگاه گفتیم میخوایم زود تر تخلیه کنیم اونم گفت اگر مستاجر براش بیاد که مشکلی نداره اگر هم که نه باید اجاره بدید گقتم حق با شماست و درسته خلاصه زد و مستاجر گیر امد و مستاجر گرفتنش و ما هم بلند شدیم من دیروز تخلیه کردم رفتم کلید بدم که بنگاه گفت نه مشکلی نیست خودش الان نیست فردا بیا که زنگش میزنم بیاد گفتم باش خلاصه من منتظر بودم که عصری زنگ زد که کلید بیاررفتم کلید بهش دادم گفت که چرا دیروز نیاوردی گفتم خانم من دیروز امدم شما نبودی گفت اصلا به من ربطی نداره مشکل خودته باید اجاره امروز بدی ۷۰ ت برای امروز هست باید بدی اولش خیلی سوختم خیلی تو دلم گفتم ببین خدایا یه خونه نداریم که اینجوری بشه برای ۷۰ ت وقتی من کلید اوردم دیروز خودش گفته نیستم فردا میام باید اینجوری بشه اخه خلاصه بنگاه ادم خوبیه گفت نه خانم چه حرفیه ایشون امده تو نبودی گفتم عیب نداره اقای درستکار حق با ایشونه مشکل از منه اینم بگم که میگفت من یه ساله اجاره دادم اصلا باید پول یک ماه رو بدی گفتم نمیشه که خانم شما مستاجر داری الان دادی یکی دیکه خلاصه این حرفا شد یه روز منم گفتم ۷۰ ت پولی نیست بذار بهش بدم خلاصه به بنگاه گفتم ولش کن ۷۰ ت رو بهش بده این از یه مورد به نظرتون حلاله هنوز البته خیلی مونده
بعد گفت بریم خونه رو ببینیم گفتم باش رفتیم داخل گشت گشت گشت ما همون روز که امدیم قفل اتاقاش کلید نداشت داداشم گفت کلید میخوام بابامم گفت حالا ۶۰ ت میشه برین سه تا قفل بخرین بیارین قفل های خودشم نگه داشتم گفتم بهش بگم که پولشو بده خلاصه خریدم امد تو خونه گفتم ۶۰ ت کم کن به خدا اولشم گفتم ولش کن ولی دیدم برای ۷۰ ت اینجوری میکنه گفتم بذار کم کنم گفت نه من کلید نمیخواسته درام قفل های خودم ببند ببرا خودت ور دار برو یعنی تو دلم هزار تا فحش خودم دادم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
چرا راضی به همچین کاری شدید؟خودتون حقتون رو دو دستی تحویل صاحبخانه دادید.
سخت است فهماندن نکته ای به کسی که منافعش در نفهمیدن است.......دیندار آن است که در کشاکش بلا دیندار بماند وگرنه در هنگام راحت و فراغت و صلح و سلم چه بسیارند اهل دین، آنجا که شرط دینداری جز نمازی غراب وار و روزی چند گرسنگی و تشنگی و طوافی چند برگرد خانه ای سنگی نباشد....
خلاصه امد وایساد زنه که چرا سبد ظرف هست رو کابینت زنگ زده اب ریختین توش گفتم اقا خانم محترم من که ظرفام خشک نمیکنم بذارم بالای سینک منگ میزنه دیکه گفت به من چه باید عوضش کنی نو میخری میذاری بالاش خدا و پیر و پیغمبر تو دلم قسم خوردم که صد تا فحشش بدم ولی هیچی نگفتم چون دلم نمیخواست با این ادم هم دهن بشو
یکی مثل ایشون از ۷۰ تومن نمیگذره یکی مثل پدرهمسر من خونه هاشو که میخواد اجاره بده آگهی که میزنه پشت سر هم باهاش تماس میگیرن چون از نصف رهن و اجاره ای که بنگاه تعیین میکنه هم کمتر میگیره