من که تازه بچه دار شدم از الان عزاشو گرفتم... البته مادر شوهر من جوریه که خودش همش میاد خونم.. حالا هم که بچه اومده میترسم 24 ساعته خونم باشه.😣😤
چقد سخت میگیرید من میبرم میندازمش همونجا اینقد باهاش بازی میکنن و غذا بهش میدن و ...منم میام خونه استراحت بعد دوساعت میزنگن بیا ببرش بعضی وقتهام میمونم
من فکر میکنم حتی اگه هفتهای یه بارم بگن، بازم بعضیا ناراحت میشن.
وگرنه خودم مورد اول و تجربه کردم... حتی یه روز من و پسرم تو اتاق خواب بودیم، یهو مثل جنزدهها از خواب پریدم دیدم مادرشوهرم بالا سرم وایساده هر هر میخنده😐
برام مهم نیست خواهرشوهرم چون اینقدر ازش کشیدم که میخوام اصلا دوستم ندلشته باشه چون دیگه حسابش نمیکنم ولی حرفم اینه مادرشوهرم و اونا توقع دارن .مثلا موقعیتای دیگه حواسش به ما نیست خواهرشوهرم و احوالی نمیپرسه حالا موقع بچه که میرسه یاد برادر و زن داداش میفته
ببین هفته ای یه بار هم باید قبول کنن شاید مادر شرایط نداره! زنگ بزنن بگن کمک میخوای؟ نه اینکه ببری تازه بهت بچه داری هم یاد بدن! میدونی چی میگم!
اما بعضیام کلا میخوان قطع رابطه باشه و این درست نیست
