تو عروسیمون پشتشو کرد به مجلس و یه نگاهم بهمون نکرد،به فامیلم بی احترامی کرد.روز جهازبرونم دعوا راه انداخت و بآآآررررها تلاش کرد با حرفاش زندگی مارو به هم بزنه و شوهرم منو طلاق بده
خیلی بهم تهمت زد.خلاصه در نتیجه ی تمام این رفتارها و حرفهایی که توی این ۶ سال شنیدم،تبدیل شدم به یه آدم بی اعتماد به نفس.
ظاهرم معمولیه،درسمو خوندم و خیلی چیزای دیگه.ولی با بی توجهی هاش احساس می کنم خیلی کم هستم.
و همین اعتماد به نفس پایینم باعث شده فکر کنم نامزد قبلی شوهرم خیلی از من از لحاظ ظاهر و شخصیت و خانواده بهتر بوده