سلام من حدودیک ساله عروسی کردم ولی پیش مادرشوهرمم یعنی مادرشوهرم قبل ازعقدکرد مابه خاطرکارشوهرم باهاش اومدیه شهردیگ و خونه خودشوداددست اون یکی پسرش که ازشوهرش سابقش بود...بعدکه ماعقدکردیم دیگ جدانشد موقع عروسی هم چون یدفعه ای شدشوهرم یه خونه طرح قدیم گرفت که برزگ بودوواسه وسایل هردومون جابود....الان قراردادمون داره تموم میشه من ب شوهرم میگم ک یه خونه دوطبقه بگیر میگه خونه نیست ک هردوطبقش باهم خالی باشه ازطرفیم بخواییم دوخوابه بگیریم وسایلتون جانمیشه....بقیشوپست بعدمیگم توروخداراهنمایی کنین
یهویی شد شوهرت دده
خب
منم لايك كنيد جيگروها
متوجه نشدم
نمیشد یه بار مینوشتی
ازطرفی هم برادرو خواهرمادرشوهرم میگن بیاتوحیاط خونت یه خونه کوچیک واست بسازیم همینجاباش قبول نمیکنه(اون پسرش یکم شیرین عقله نمیتونه بره مستاجری)منم دیشب به شوهرم گفتم حق نداری همینجاروتمدیدکنی منم دوست دارم خونه خودم باشم و ازوسایل خودم استفاده کنم(الان اصلاازوسایلم استفاده نمیکنم و وسایل مادرشوهرمه)دیگ شوهرم هیچی نگفت فک کنم ناراحت سده ولی خب منم دل دارم ازاونطرفم همش بامادرش مشکل دارم
یعنی با مادر شوهرت تو یه خونه زندگی میکنید؟
خب الان مادرش بنده خداچیکار کنه
برادرشم با شما زندگی میکنه؟
هرکی هم بجای تو بود ناراحت میشد...باید دنبال راه حل باشین
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
