اصلا شخصیتش عوض می شه. انگار اصلا نمی شناسمش. توی خونه اغلب مهربون و عاشق پیشه. البته یه وقتهایی هم غرغرو و عصبی می شه. ولی خوب زود آروم می شه و از دلم در میاره. اما فقط وقتی خانواده ش رو می بینه، انگار غریبه می شه باهام. انگار اصلا منو نمی بینه. وجود ندارم. وقتی هم می خوام یه طوری توجهش رو جلب کنم بد ضایع می کنه منو.
توخانوادش توجه ب همسر جا نیفتاده و اینو متاسفانه بد میدونن بخاطر همین اینجور مردا خودشونو پیش خانوادشون ی جور دیگ نشون میدن ک ی وقت نگن پسر ما مثلا زن ذلیله و فلان و بهمان