هر روز ی جور حرص میده. یک ساعت پیش رفته رو پله کوچه نشسته سیگار کشیده اومده تو میبینم بوی نفت میاد میگم بوی نفت میاد میگه نهههههه. بعد بلوزشو بو کردم میبینم نفتیه شلوارش پشتش نفتیه میگه آها فلانی داشته به کولرش نفت میزده چکه کرده رو پله بعد نشسته رو فرش فرش،بوی نفت گرفته. الانم خبر مرگش الهی آمین به حق این روز عزیز رفته استخر