بچه ها میخام خاطره زایمانمو بگم البته نه خودش ها کارایی که شوهر کرد ...
من طبیعی زایمان کردم خودش سخت بود اما بعدش سخت تر بود وقتی مادرم گفت پشت در اتاق عمل چه حرفایی شنیده
خب؟
منتظریم😊😊
لایک لدفن
دوبار اینجوری شده که تو شرایط فوق سخت بدتر باعث دل شکستن شده
یکبار وقتی مادرم اومد جهازمو چید داشتن میرفتن من زدم زیر گریه خب همه دخترا گریه میکنن بعد که رفتن اومد تو اون شرایط سخت من گفت لوس بچه ننه گریه چیه گریه نداره که مگه سخت میگذره بهت
بگو پس
دقیقا شب زایمان من مادرم یکبار رفته بود خونه فکر نمیکردن من زود زایمان کنم بعد زنگ زده بوده خیلی ریلکس گفته بوده بردنش اتاق عمل
بعد که رسیده بوده برگشته گفته دخترت همکاری نکرده بردن اتاق عمل مادرم یهو زده زیر گریه میگه گفته بیجا کردن که گفتن همکاری نکرده بعد که من از اتاق عمل دراومدم مادرم ناخوداگاه گریه میکرده از بس من حالم بد بوده میگه هنوز ندیده بودمت داد زده میگه شما نباید گریه کنی برا چی گریه میکنی به جای روحیه دادنتونه؟
چی بگم عزیزم نه به بعضی مردا و خانواده شوهر که عروسشون انگشت پاش بخوره به لبه مبل خودشونو میکشن براش نه به بعضیاش که جون بدی دور از جون محل نمیدن😕
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
29 ثانیه پیش
39 ثانیه پیش
46 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
