امروز صبح پسرمو بردم مهد خیلی اذیت کرد نمیرفت تو کلاس همش میگفت توام بیا دوساعت تلاش کردیم ولی نرفت که نرفت دیروزم برده بودمش دیروز خیلی خوشش اومد بازی کرد اینم بگم که خودمم موندم پیشش خلاصه خیلی عصبانی و ناراحت شدم آوردمش خونه خیلی دعواش کردم دوتا بچه ی دیگه هم اومده بودن برای اولین بار اصلا نچسبیدن به مامانشون😢😢شوهرمم رفته بود دنبال کار اومد خونه کار پیدا نکرده بود من همچنان با پسرم سرسنگین بودم جوابشو نمیدادم اعصابم خورد بود شدید میخواستم بزارمش مهد برم آموزش پرورش ببینم کجا میتونم درسمو ادامه بدم خلاصه داشتم غذا درست میکردم و ظرف میشستم یهو پسرم اومد گازو کشید گاز برگشت روش😭😭😭😭😭😭
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
حالا دیپلم داشتن تو این شرایط که پسرت وابسته است بهت و احتیاج داره بت اینقد واجبه ؟؟؟؟ اینهمه دیپلم ...
من دردم شوهرمه از روز اول بهم دروغ گفت همدرمورد وضعیت مالیش هم اینکه یادمه بهش گفته بودم من عاشق درسم باید برم دانشگاه قبول کرده بود ولی تا ازدواج کردیم نذاشت برای سال دیگه ثبت نام کنم همش میگفت مگه مجردی بری مدرسه 😭😭همیشه بهم دروغ گفت و گیرم آورده من نمیخواستم بچه دار بشم جلوگیری بااون بود حامله م کرد😭😭خواستم سقط کنم زمین و زمان سرم آوار شدن که گناه داره نکن باشه قبول کردم مادرم دوسال ونیمه واسش وقت گذاشتم منی که از خونه نشینی متنفر بودم دوسال ونیم نشستم خونه حالا دیگع رسیده به سن مهد دلم میخواد یذره پیشرفت کنم زورم میگیره که شوهرم جلوی پیشرفتمو گرفت و حالا توی همچی منو مقصر میدونه بخدا زور داره بقران زور داره
سلام عزیزم هیچی اومدم خونه اصلا به شوهرم نگاهم نکردم دوتایی خوابیده بودن منم اومدم خوابیدم بعد بیدارشدم شوهرم اومد منت کشی و این حرفا خلاصه گذشت تموم شد رفت😔