با خواهر شوهر و مادر شوهرم رفتیم قشم..ویلا گرفتیم 3 اتاق داشت
شوهرم مادرشو کرد تو اتاق ما من گفتم اینکار رو نکن اما گوش نکرد..
خواهر شوهرم با خانودش تو اون یکی اتاق بودن خواهر شوهر مجردم هم تو اتاق کودک بود..
اتاق ما حموم مستر داشت..
این 4 روز قشم یه جورایی کوفتم شد..
خب
عجب شوهری 😁
حق داری
خب میفرستادش پیش مجرده
شوهرت عاقلانه رفتار نکرده از مادرش بعیده که حالیش نشده نیاد تو اتاقتون
میتئنست بره پیش مجرده
هی به شوهرم غر زدم که چرا مادرت نمیره اون یکی اتاق ما یکم تنها باشیم..اونم هیچ چی به مامانش نمیگفت..پشیمون شده بود اما روش نمیشد بگه..
از طرفی تو ماشین ماهم اکثرا مامانش جلو مینشست..یه تعارف میزد میگفت طرماح بیا جلو یا من میرفتم یا نمیرفتم یا نوبتی بود..
اگر من یک بار سی ر خود جلو میرفتم شوهرم انتظار داشت از مادرش عذر خواهی زبونی بکنم
عجب مادرشوهر نفهمی داریا
خب میرفت پیش دختر مجردش
البته مادرشوهرت باید با اون دخترمجردش میرفتن تو یه اتاق
ولی انگاری خودشم بدش نیومده ور دل شما باشه😀
سوالی از شوهرم میپر سی دم مادرشوهرم جوابمو میداد..حسابی اعصابم به هم ریخته بود..
مادر شوهرم ساده ست و مظلومه..اسفند ماه کامل خونمون بود چون پاش شکسته بود..
دیگه خیلی باهم بودیم خسته شده بودم
برا من زیاد مهم نیست تو مسافرت خانوادگی همه با هم یه جا بخوابیمم مهم نیست یکم سخت هست حجاب و اینا ولی اصلش با هم بودن و خوش گذشتنه اینا هم همش خاطره میشه
خودت به مادر شوهرت بگو بره تو اون اتاق شما راحت ترید . وقتی نمیفهمن بهشون باید بگی . بگو من خواستم برم تو اون اتاق شما پیش شوهرم باشی بعد گفتم بیامـبه خودتون بگم اگه نرفتید من برم ، که یعنی دلم نمیخواد برم .
یا به شوهرت بگوخواهرشو هم بفرسته پیش مادرش شما برید تو اون اتاق
