من دو تا خواهر بزرگتر از خودم دارم که هر کدوم ۱۰-۱۲ سال بزرگترن. توی روزای سختم که انتظار دارم کنارم باشن و حداقل هم دردی کنن خودشونو به بهانه ای کنار کشیدن. ما هر سه در کشور های مختلفیم ولی اصلا هرگز همدل و یار هم نبودیم. از بچگی همش حس تنهایی رو با خودم یدک کشیدم. حالا اون دو تا کمی بهترن با هم اما با من ابدا. این یه هفته اخیر یه اتفاق بسیااااااار تلخ برای من افتاد که حتی خواهر بزرگم تماس هم نگرفت باهام. ادم انتظار داره لااقل خونواده خودش درکش کنه و یارش باشه . من زیاده خواهم یا نه؟ اگه خانواده درجه یکت انقدر بی مرام باشن از خانواده شوهر چه انتظاری میشه داشت بچه ها؟
جلو شوهرم سرم پایینه برای اینکه هیچ پشتیبانی ندارم جز خدا . از خانوادم دلگیرم و سردم و از مادرم هم همین طور. اون که ارشد بی معرفتاس. چی بگم که دلم پره پررررر