امشب قرار بود خانواده شوهرم عید دیدنی بیان خونمون. هرسال شام نگهشون میداریم امسال هم ک رفتیم دعوتشون کنیم پدرشوهرم قبول نکرد و گفت تو بارداری نمیایم. حالا مادرشوهرم داشت به شوهرم می گفت دیگه جلو ما غذای بیرون نذارین من بدم میاد! اونم یکی دوبار دیگه اومده بودن از بیرون غذا گرفتیم چون هیچی تو خونه نداشتیم و شوهرم اولا خرید نمیکرد زیاد. وگرنه آشپزیم خوبه و تعریف نباشه هنرمند و با سلیقه م ک همشون از من دستور غذا و دسر می گیرن و بارها براشون انجام دادم. خلاصه پدرشوهرم دید اینجوری میگه زنش گف ما اصلا نمیایم. مادرشوهرمم خیلی لجش گرف گف فقط برا چای میایم. بعد منو تو آشپزخونه یواشکی کشید کنار گف تو غذاتو درس کن ما ک اومدیم بگو دیگه درست کردم نگهمون دار!!! ولی پدرشوهرم گف ن ما ن خواهربرادرای شوهرتو حق نداری شام بدی و اگ بفهمم ناراحت میشم...
چه مادر شوهری باحالی😂😂😂
کجاش ناراحت کننده بود؟
چیز بدی نگفتن
پدر شوهرت به فکر شما بودند
البته کار مادر شوهرتون درست نبوده
یکم ناهماهنگن با همدیگه
از مادرشوهرت آره ولی پدرشوهرت که طرف توئه
مادرشوهرت چه عقریته اس، نگهشون ندار شمت بارداری نیازی نیست ازینکترا کنی
متنفر بااش ولی بدون خیلی خوبن در برابر خیلی از آدما ک این کاراشون ب چشم بد میاد
من ک دلم خوونه از دستشون😔
چه مادرسوهر پرویی ببخسید وچه پدرسوهر با فرهنگی
نه نباید ناراحت بشی
شما هم نپز بگو شوهرت گفته اذیت میشی یا بگو حالم بد بود
شام درست نکن اصلا
درد و بلای پدرشوهرت بخور تو سر اون پدر شوهری که الان به عروسش تهمت زده بود که دوس پسر داری و میخواسته بزنتش
یاد مادر شوهرم خودم افتادم
من نخونده میگم حق داری😁
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
