سرم داره میترکه،از بس فکر و جوش کردم
خواهشا راه حل بدین من جور این چندش رو بشونم سر جاش
مدام دنبال ناز اوردن واسه شوهرم،یا آویزون،
الان ک خواهرش از شهرستان اومده ،مدام میگه ببرینش بیرون گناه داره،فلان و...
نمیدونم از کدوم کارای حسودانه و احمقانش بگم،
مثلا امروز برداشته ب شوهرم گفته ریشات زو بزن ب اون چههههههه ربطی داره
الان مدافعین نریزن سرم،خودم حاضرم خدا شاهد جونمم واسه داداشام بدم ولییییییی تو زندگیشون دخااااالت نمیکنم،نار و ادا اطفار در نمیارم،همیشه هم هوادار خانم داداشمم
اما این چندشا یکی از یکی دیگه بدتر و اویزون تر،
میخوام این دفه ک دیدم ی تیکه ای چیزی بگم،یچی یادم بدین بگم
قبلا غیرمستقیم و مستقیم گفتم زیاد جواب نداده الان چ راهکاری دارین با سیاستا