نامزد بودم سنمم کم بود ب همسرم شوخی کردم ک منو رو کولت بگیر ولی اون خندید اولش قبول نکرد بعد منو بلند کرد گذاشت رو اُپن آشپزخونه و کولم کرد کلی خندیدیم مادرشوهرم گیر داد ک الّلا و بلّا منم کولت کنم ببینم میتونم بلندت کنم یا نه....من خدا شاهده قبول نمیکردم ولی شوهرم بذور گذاشتتم رو اپن اون طفلی هم کولم کرد.😶
البته اونموقع حجم و جرم الانمو نداشتم
یادش ک میفتم خیلی خجالت میکشم
یه خوبی دیگه که داره اینه که خیییلی بچه هامو و شوهرمو دوسداره.بخاطر این که یوقت اونارو دیر به دیر نبینه هوامنم سعی میکنه داشته باشه
ای جانم....
بیخیال...
ببینین منم کم سختی نکشیدم و ی بدیایی ام دیدم ولی الان فقط خواستم حسای خوبم ازایشونو باهاتون درمیون بذارم واینکه هممون ب خوبیای اطرافیانمون ی کم فک کنیم
هیچکس انقدرام شخصیت سیاه و تاریکی نداره...ممکنه لوح وجود هممون سفید نباشه ولی سیاه سیاهم نیست...
مادرشوهر من مثال بارز ضرب المثل گاو نه من شبره بلاتشبیه البته
یعنی یه خوبی هایی میکنه اما یدفه هم همشو خراب میکنه
شوهرمو زاییده
برا من خیلی پایه اس. بهش حرف یاد میدم زنگ میزنه به شوهرم میگه. مثلا تولدم بهش میگم زنگ بزن به شوهرم بگو تولد خانومته یادت نره ها. فلان چیزو بخر، ناراحتش نکنی ی وقت یادت نره. اونم که پااااااااایه. بعضی وقتا اخلاقمون با هم اوکی نیس امااا روی هم رفته خیلی خووووووووبه
اينايي كه گفتين واقعا مادر شوهر بودن؟
قصد جسارت ندارما فقط شوك شدم
خدا براتون نگهشون داره
دستم تو گچ بود دخترمو حموم میکرد کارای خونمو میکرد....ب لباس عوض کردنم کمک میکرد
موقع دانشجوئیم دخترمو نگه میداشت و شبای امتحانمم همینطور....
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
20 ثانیه پیش
22 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
