خواب دیدم یه اقایی هست روضه میخوند یا خطبه . بعد حاجت های اونایی که میره خونشونو میپرسه مینویسه بعداز خطبه حاجت روا میشن .
مامانم صدام کرد که بیا داره میاد خونه ی ما گفتم صبر کن زنگ بزنم دیگه یارو دید بی اهمیتم گفت میرم . مامانم با خواهش بهش گفت نرو الان میایم دیگه یارو اومد تو خونه ی من رفت بالای بلتدی نشست و پرسید حاجتاتونو بگین مامانم از قبل گفته بود من بهش گفتم ارامش زندگیم بعد نگاه کردم دیدم جمعیتی که برای این خطبه اومدن خونم مث روضه یا مولودی زیادن
دم گوش اقاعه گفتم بچه هم میخوام بپه دار شیم . گفت هنوز نشدید مگه گفتم نه گفت باشه و اونم نوشت . ب مامانم گفتم توهم بگو بنویسه اشتی با شوهرم . اخخ شوهرم قهره باهاشون . بعد دیگه یارو چند دیقه هم نشد شروع کرد ب خطبه .
تعبیرش چیه حالا/؟