2777
2789
عنوان

مادر شوهرم خیلی بی احترامی میکنه بهمون

| مشاهده متن کامل بحث + 1471 بازدید | 28 پست
آره  یعنی زنیکه انگار نه انگار من تو عقدم تازه عروسم اصلا خجالت نمیکشه با جاریم رفته عید دیدن ...

اره بابا به روی خودت نیار

نکنه بدون دعوت رفتی خونش خوشش نیومده


پناه میبرم به خدا از اندوهی که قلبم را در سکوت میخورد...

وای عزیزم من جا شما حرصم گرفت.. من اول با ملدرشوهرم تهران جفتمون تویک ساختمان مستجر بودیم هرجا میرفت زنگ میزد برو شام درست کن خونمون.. پوستمو کنده بود.. اومدیم شهرستان تو ساختمان خودشون خونه ازخودشونه دیگ بهشون رو ندادم هرجابره ساعت ده شبم بیاد خونه ن خونه خودم واسش درست میکنم ن بالا.. دیگ رو نمیدم

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

وای عزیزم من جا شما حرصم گرفت.. من اول با ملدرشوهرم تهران جفتمون تویک ساختمان مستجر بودیم هرجا میرفت ...

من حرصم از این درمیاد که اصلا شعورش نمیرسه تازه عروسی گفتن چیزی گفتن!

جدیدا توقع داره میرم خونش براش نظافت کنم!

فکر کن!!! منم انگار نه انگار

ولی از رو نمیره خجالت نمیکشه

من حرصم از این درمیاد که اصلا شعورش نمیرسه تازه عروسی گفتن چیزی گفتن! جدیدا توقع داره میرم خونش برا ...

شما وقتی خونه ی خودتونی یعنی شعورش نمیرسه این حرفو میزنه بخداخندم گرفت.. اگ خونه اونا موندی ی چیزی.. بخدااز الان رو نده

شما وقتی خونه ی خودتونی یعنی شعورش نمیرسه این حرفو میزنه بخداخندم گرفت.. اگ خونه اونا موندی ی چیزی.. ...

اصلا نگاهش نمیکنم سرو سنگین حرف میزنم باهاش

حالت دستوری بهم‌میگه ظرفارو جمع کن! اینارم‌بشورررر

دیگه چی بگم بهش وقتی اینقددددر پر روعهههه

خیلی ناراحتم 

اصلا نگاهش نمیکنم سرو سنگین حرف میزنم باهاش حالت دستوری بهم‌میگه ظرفارو جمع کن! اینارم‌بشورررر دیگ ...

مادرشوهر منم دستوری میگه.. امروز رو مبلشون نشسته بردم با دستش هولم داد ک بشینه رو زمین تکیه بده.. خیلی بدم اومد این همه جا

مادرشوهر منم دستوری میگه.. امروز رو مبلشون نشسته بردم با دستش هولم داد ک بشینه رو زمین تکیه بده.. خی ...

خب خیلی زشته من خیلی سعی میکنم جوابشو ندم که داستان نشه ولی کم کم دیگه داره رو مخم‌میره 

بخدا من زدم ب بیخیالی زیادم رو نمیدم داره درست میشه.. اول فکر میکردن چون طبقه پایینشونم نوکرشونم&nbs ...

آخه چرا به اون جاریم هیچی نمیگه

مامانم به گوشش برسه این حرفارو بدجوری باهاش برخورد میکنه ولی دلم نمیخواد مامانم بفهمه تو دلش حس کنه منو اذیت میکنن

توام عروسی کنی ازشون جدا میشی میری سرخونه زندگی خودت.. شوهرت پشتته؟؟ 

من میرم سرخونه زندگی خودم 

شوهرم هوامو داره ولی وقتایی که میره خونشون زیاد همو نمیبینیم حس میکنم بیشتر ماماش روش تاثیر میزاره

ولی وقتی باهمیم پشته منه

من میرم خونشون شام و ناهار درست نمیکنه اون جاریم میاد همچین تدارکات میچینه که نگو  نمیدونم میخ ...

عزیز دلم تاپیک اخرتو خوندم ک هر شب پلاسن خونت ، خودت برگرد ب عقب ببین چ رفتارای باهات داشتن ، اونی ک گفته کینه بده گوه خورده ، کینه خیلیم خوبه ، یادت میمونه باهات چ رفتاری شده ، جنگ اول به از صلح اخر ، یبار بهشون بگو وای چقد میاید اینجا دیگ خسته شدم ، درو باز نکن روشون ، قشنگ ب شوهرت بگو حوصله ندارم دیگ عاصی شدم ، اگرم چیزی گفت قهر کن برو خونه بابات حساب کار دستشون میاد ، یکم جرات داشته باش 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792