سلام
میشه کمکم کنید
پارسال شوهرم در حد دوستی ساده بهم خیانت کرد
من و شوهرم فامیلیم
من به کسی نگفتم فقط حق طلاق گرفتم
فقط خانواده شوهرم اونم چون خونه اونا فهمیدم
خیانت هم برای من گناه نابخشودنیست
خانواده شوهرم منو مقصر میدونستن و این هم شوهرمو پررو تر کرد هم منو داغون تر
هر چی خواستم برم شوهرم و خانوادهدخودم نزاشتن
حتی یه عالمه قرص خوردم
شوهرم اولش خیلی ناراحت بود و عذر خواهی میکرد
ولی وقتی دید کسی پشتم نیست و خانواده خودشم از اون مدل ادمان که میگن اگه مرد خیانت کرد حتما زنش کم گذاشته
دلمچ طلاق میخواست ولی از کار خدا حامله شدم بچه دومم
یه حاملگی سخت و پراسترس
دکترها هزار جور عیب و ایراد از بچم میگرفتن
به هر حال من کوتاه اومدم نشستم سر زندگیم
ولی اونا ول نکردن
به خانوادم کم محلی میکردن
جواب سلام نمیدادن
چند تا دروغ دیگه شوهرم تو این مدت گفت و خانواده من تا حدی بهش توهین کردن
مثلا شوهرم میگفت میریم کوه ولی سر از پارتی در میاورد
حالا هم شوهرم به مامان و بابام سلام نمیکنه محلشون نمیده
ولی من بدبخت تا حالا رفتم
دیروز که روز پدر بود تصمیم گرفتم اگه نیومد خونه بابام منم نرم
امروز تو یه مهمونی جواب سلاممو ندادن چون نرفته بودم دیدنشون
ازشون بدم میاد
از فامیلمونم همین طور
چون کارها و رفتارهای شوهرمو نمیبینن
ولی کار دیروز منو همه دیدن و بهم تیکه مینداختن
به نظرتون چیکار کنم
خستم از همه
دلم طلاق میخواد