قرار بود امروز هم خونه مامان منبریم هم مادرشوهرم چون پدرشوهرم بزرگتره گفتیماول اونجا بعدش مامان من. قرار بود صبح بریم که شوهرم هی دست دست کرد شد دو ظهر رفتیم اونجا گفتم الان دیگه بریم خونه مامان من گقتم الان دیگه نمیشه گرفت خوابید خیلی اعصابمخرده خوب منم دلم میخواد برم خونه مامانم . الان یک و نیم ماهه خونه مامانم اینا نیومده🙁🙁🙁