شوهر من رفتاراش بچه گانه بود خیلی صبر و سکوت کردم ولی هرجوری دلش میخواست رفتار میکرد حسرت خیلی چیزا روی دلم مونده بود
تا اینکه زدم به سیم آخرو تصمیم گرفتم برای همیشه ترکش کنم
پارسال همین روزا بود که رفتم خونه پدرم
شوهرم بالاخره بعد از چند ماه که واقعا دید قضیه جدیه به خودش اومد و هر طور بود نذاشت جدا بشیم و منو برگردوند
الانم الحمدلله زندگیمون خوبه و کنارش احساس خوشبختی می کنم
به نظرم تو هم همه ی تلاشتو بکن بگو پشیمونی بگو میخوای جبران کنی بگو فقط یه فرصت دیگه به من بدین