سلام بچه ها،من تازه حامله شدم هفت هفته ام خیلی خیلی ویار داشتم از خونه و اشپزخونم متنفر شده بودم،مامانم اینا پیشم نیستن شهرستان هستن بهم گفتن بیا ی مدت بمون تا وسط عید ک همسرت بیاد دنبالت منم اومدم،همسرم اصلا نگفت نروبمون خونه،حالا ی روز گذشته شروع کرده دعوا ک چرا رفتی،امسال سال اول عید بود،خونوادت همش بهت صبح تا شب ز میزنن و فلان،باید میموندی خونه خودت،یهویی اینجوری کرد،خیلی به من وابسته اس میدونم الان خونه اس تنهاس اینجوری میکنه،ولی بهم میگه دیگه نمیزارم بری خونه مامانت،منم اعصابم خورد شد گفتم پس منم نمیزارم بری خونه مادر خودت.....بنظرتون چه رفتاری کنم؟من مقصرم....استرس بهم وارد کرد.
بهار بود و تو بودی و عشق بود و امید بهار رفت و تو رفتی و هر چه بود گذشت. امیرم عزیزترینم عشق جاودانی من دلم بینهایت برات تنگ شده زود به زود بیا به خوابم دوستت دارم برادر نازنینم خیلی جات خالیه..
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.