2777
2789
عنوان

*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

| مشاهده متن کامل بحث + 2150991 بازدید | 90985 پست

سلام. امروزم 

برای اولین بار تو این ۸ سالی که پسرم پا به پیش دبستانی و مدرسه گذاشت  براش صبح زود غذا پختم گفته برام سیب زمینی سرخ کرده درست کن  غذاش زیااااد شده   قبلنا مدرسه هیبچی نمی خورد حتی آب برای داروهایی که می خوره 

الانا گشنش میشه  راستش خیلی خوشحال شدم که به غذا افتاده  همش دلواپسش بودم 

سیب زمینی رو سرخ کردم و راهیش کردم مدرسه 

دیروز به علت بدن درد شدید و تیر کشیدن قلبم هیچ کاری نکردم حتی شامم نپختم  و خونه که نگم الان دوباره بازار شامه 

امروزم 

راهی کردن پسرم 

نمازا 

داروها 

پذیرایی مرتب بشه 

میز نهار خوری مرتب و دستمال بشه 

اتاق پسرم مرتب و برقی بشه ‌

گاز و کنار گاز تمیز بشه 

نهار ها 

شام ها 

ظرفا از ماشین خالی بشه 

ظرفا ریخته بشه ماشین 

چند تیکه ظرف با دست بشورم 

خونه برقی بشه 

پذیرایی و آشپزخونه دستمال بشه 

صبح و عصر مغازه 

نیم ساعت کتاب 

نیم ساعت پادکست 

باشگاه 

دوش 

من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }

از آدم‌ها بُت نسازید این خیانت است!

هم به خودتان، هم به خودشان!

خدایی می‌شوند که خدایی کردن نمی‌دانند...

و شما در آخر، می‌شوید سر تا پا کافر خدای خود ساخته!




سلام و صبح بخیر😍

دیروز من

🍁ساعت ۶از خواب پاشدم،روتینمو انجام دادم و لباسای همسرم رو اتو زدم و باهم صبحانه خوردیم و رفتن سرکار.

🍁بندرخت رو خلوت کردم ،لباسا تا شدن و رفتن کشو مد نظر.

🍁حیاط رو جارو کشیدم،پر از برگهای درخت گردو شده‌.

🍁سرویس‌های داخل رو شستم،فرنگی،ایرانی ، حمام و روشویی .

🍁لباسشویی دو دور لباس شست،پهن شدن.

🍁مینی واش یکدور لباس بچه ها رو شست،یکدور هم ملحفه ها رو شست ،آبکشی و پهن شدن.

🍁ظرفهای سینک رو شستم.

🍁آشپزخونه رو مرتب کردم.

🍁اتاق خواب مون،اتاق مطالعه و اتاق بچه ها جمع و جور شد.

🍁بچه هام بیدار شدن،لباسشون عوض کردم و دست و روشونو شستم و بعد از زدن مسواک بهشون صبحانه دادم ،نوش جان کردن.

🍁تخت‌ها و رو تختی ها مرتب شدن.

🍁برای نهار ماکارونی درست کردم.

🍁هال و پذیرایی یکم نامرتب بود که مرتبش کردم.

🍁پدرشوهرم اومدن و بهمون سر زدن،پذیرایی شدن و رفتن.

🍁آبچکون رو خلوت کردم.

🍁همسرم اومدن ،نهار خوردیم و یکم خوابیدم.

🍁بیدار شدم،ظرفهای نهار رو شستم.

🍁آشپزخونه و هال رو مرتب کردم.

🍁لباسای بچه ها رو اتو کردم و آماده شدیم برای عروسی آخر هفته بریم خرید.

🍁رفتیم دنبال مامانم چون سلیقه اش بیسته برای خرید🥰

من لباس خریدم و نیم بوت،پسرم کفش و دخترم هم ست لباس من.

🍁شام مامانم قرمه سبزی از ظهر درست کرده بود و مارو نگه داشت.

🍁اینقدر خسته و بی‌حال بودم ک حتی ظرفها رو هم نتونستم بشورم.

🍁دخترم موند خونه مامانم و ما برگشتیم ،بعد از انجام روتین پوستی و مسواک دیگه خوابیدم.

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

سلام. امروزم برای اولین بار تو این ۸ سالی که پسرم پا به پیش دبستانی و مدرسه گذاشت براش صبح زود غذا ...

سلام

چه حس خوبی بود، اولین پیامی که بعد مدتها برگشتم تو تاپیک و خوندم،خبر از حال خوب پسرت بود❤️❤️😍

به فا ل نیک میگیرم . انشالله که روز به روز شاهد حال خوبترش باشی

از آدم‌ها بُت نسازید این خیانت است!هم به خودتان، هم به خودشان!خدایی می‌شوند که خدایی کردن نمی‌دانند. ...

چقدر با صحبت ابتدای پستت موافقم🥰

بخاطر همین موضوع یکی که برام عزیز بود، ازم بی توقعیش شده و باهام قهر کرده حتی جواب پیامم رو هم نمیده🤦😅. مطابق انتظارش رفتار نکرده بودم.


خرید هاتون مبارک😍😍

سلام بچه ها ♥️من ساعت پنج رسیدم خونه تا ساعت 6 با همسر رفتیم خرید جزئی و یکی دو بنگاه هم رفتیم 6 اوم ...

سالاد کلم و انار خیلی خوبه😋😋خیلی دوست دارم. از این بعد تو مهمونیام درست میکنم. ظرفای من که، به قول ما آه پیغمبر دارن. همیشه سینک پره😂😂به بچه های دورهمی میگم انقدر شستمشون نازک شدن🤪🤪

سلام امروز ساعت شش و چهل و پنج بیدار شدم بچه ها رو راهی کردم میوه شستم سالاد درست کردم برنج درست کرد ...

دارین بازسازی میکنین؟

ما پارسال بازسازی کردیم، خیلی کثیف شد، خیلی طول کشید 

ولی بعدش ارزشش رو داره، خونه همونی میشه که میخوای

انشالله برای شما هم به زودی آماده بشه

منم یه گزارش بدم

امروز اومدم سرکار

تاظهر اینجام

ظهر برم خونه، نهار بخورم یکی دو ساعت بخوابم

بعدش به تکالیف علی جون برسم

مهدی قشنگم مریض شده، یکی دو ساعت دیگه زنگ بزنم حالشو از پرستاری بپرسم، شب براش آب سیب و هویج بگیرم


آخر هفته ای که گذشت یه تمیزکاری اساسی داشتم

فقط سرویس رو نتونستم خوب بشورم فقط فرچه کشیدم

امشب اگه بشه اساسی بشورمش


یه عالمه کار عقب مونده دارم ولی قبلش باید یسری پرونده ها تو ذهنم بسته بشه و تکلیف یسری موارد مشخص بشه، بعد انشالله میرم سراغ کارای عقب مونده


دوستای خوبم برام ویژه دعا کنین که مسئله ای که این روزا باهاش درگیریم به بهترین شکل ممکن و با سرعت خیلی زیاد حل بشه ❤️🙏🙏🙏

سلام منم بیام تا اینجای روز رو بگم و برم 

امروز همگی النا رو راهی کردیم و از هفت بیداریم 

صبحانه خوردیم 

حلما رو بردم حمام 

لباسهای حلما رو تو مینی واش شستم 

ظرفها رو اومدم بردارم دیدم لیوان‌ها کدر شدن با دست شستم

جارو کشیدم فرشها همچنان پرز میدن 

خودم دوش گرفتم 

ناهار خورشت لوبیا سبز گذاشتم مامانم زنگ زد گفت خودم ناهار میارم 

مامانم آسیای بیاره گردو آسیاب کنم برای فسنجون هرچند خودم دوست ندارم 

عصر برم فیزیوتراپی فعلا تا بعد

لعنت به آقایون هولی که درخواست میدن

سلامچه حس خوبی بود، اولین پیامی که بعد مدتها برگشتم تو تاپیک و خوندم،خبر از حال خوب پسرت بود❤️❤️😍به ...

عه سلااام زهرا جون 🌷😚

عزیییزمی ❤️❤️


من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }
منم یه گزارش بدمامروز اومدم سرکارتاظهر اینجامظهر برم خونه، نهار بخورم یکی دو ساعت بخوابمبعدش به تکال ...


ان شالله به بهترین شکل حل میشه 💚💚

من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }
از آدم‌ها بُت نسازید این خیانت است!هم به خودتان، هم به خودشان!خدایی می‌شوند که خدایی کردن نمی‌دانند. ...


این قدر دوست دارم حیاطتو ببینم   

یه عکسمون نشه 😁

من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }

سلام

از ظهر تا الان

اومدم خونه

نهار خوردن

داروهای مهدی جون رو فایزه داد و رفت

با پسرا تا غروب خوابیدیم

بیدار شدم

دمنوش درست کردم خوردم

به نی نی رسیدگی کردم 

نی نی رو علی جون نگه داشت من رفتم دوش گرفتم

با مامانم و خواهرم تلفنی صحبت کردم

مامانم سه شنبه ظهر میاد خونمون که غروب بریم خونه خواهرم دیدن مادرشوهرش (مادرشوهرش عمل کرده خونه خواهرانه)

بعد برمیگردیم خونه ما و صبح روز بعدش پرواز دارن انشالله میرن کربلا


آب سیب و هویج گرفتم و به مهدی جونم دادم،علی آقا که دوست نداشت بقیه رو گذاشتم یخچال همسرم بیاد بخوره


امشب هیات کنار خونه جشن داره برا تولد حضرت زینب، علی جون میخواد بره، منم انشالله کارام رو انجام میدم ، با هم بریم،همسرم دیر میاد

برنج شستم گذاشتم خشک بشه ارد کنم برای فرنی نی نی 


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792