2777
2789
عنوان

*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

| مشاهده متن کامل بحث + 2153552 بازدید | 91118 پست

سلام امروزم 

هوا گرمه  ولی منو سرده  دو تا استخون دو طرف لگنم درد میگیره  هنوز زیر پتو ام  اوووف

  یه دلم میگه بخواب  یه دلم مبگه بیدار باش 

حالا اگر بیدار موندم میام برنامه می زارم 

من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }

سلام سلام صبح بخیر 

دیروز رو کلا خونه مامانم بودم صبح تا رسیدیم گفتم بریم بلکه لباس برای بچه ها پیدا کنم ولی چون صبح بود مغازه ها بسته بودن 

عصر هم با مامانم رفتیم ولی قیمت‌ها به شدت بالا بود 

تصمیم گرفتم پارچه بگیرم 

با همسرم رفتیم دنبال پارچه که تقریبا دو تومنی شد 

زنگ زدم به خیاط نزدیکمون اونم گفت دوتا رو یک تومن میدوزه 

دوتا کفش عروسکی کرم رنگ ساده هم گرفتیم براشون 

تقریبا خریدها تموم شد 

ظهر که میرم دنبال النا ببرم پیش خیاط 

مونده فقط آرایشگاه خودم رو اکی کنم 

ناهار هم مهمون دارم خانواده همسرم از مشهد میرسن

لعنت به آقایون هولی که درخواست میدن

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

سلام. امروزم 

مغازه صبح و عصر 

نیم ساعت کتاب 

نیم ساعت پادکست 

نهار درست کنم   خودم دارم 

شام ها رو  درست کنم 

نمازا 

داروها 

خونه برقی بشه 

خونه دستمال بشه و طی کشی مخصوصا آشپزخونه 

ظرفای ماشین خالی بشه 

ظرفا بره تو ماشین 

مقداری ظرف با دست بشورم 

پذیرایی مرتب بشه 

تخت و اتاقم مرتب بشه 

روی میز اینه ی جا کفشی مرتب بشه 

اگر رسیدم برم باشگاه  

حموم بعد باشگاه 

گاز و کنار گاز تمیز بشه 

همین فعلا 

من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }

سلام مجدد برای ناهار کباب تابه ای مخصوص گذاشتم 

رفتم دنبال النا و اومدیم خونه 

ناهار خوردیم 

ظرفها رو گذاشتم ظرفشویی 

لباس های مشکی رو شستم 

لبو گذاشتم بپزه 

بالکن رو شستم 


لعنت به آقایون هولی که درخواست میدن

سلام. من امروز پسرم دندش رو لجبازی بود 

این قدر اذیت داشت خیلیم با این بدن درد چوب خوردم از دستش  این قدر گریه کردم  

گرفتم دو نیم خوابیدم تا ۵  مغزم تو خواب هنش می گفت بیدار نشو 

من هییییچ کاری نکردم  روانم بهم ریختست 


من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }
فدات امروز نیومدی ؟

دیروز خونه نبودم،کار خاصی هم انجام ندادم. شب میخواستم گزارش بدم،ولی الان مینویسم. 

صبح زود به شوهرم صبحانه دادم، رفت دنبال کاراش، خودم خوابیدم. 10 بیدارشدم روتین و صبحانه،نهار گذاشتم، رخت خوابا جمع شدن،بند خالی شد، همه تا شدن. زباله ها رفتن بیرون، کلی ظرف شستم، شوهرم اومد نهار خوردیم،پسرمو خوابوندم. خودمم خوابیدم. حوصله ی کار نداشتم. مجبوری ساعت 6 بلند شستم ظرفای نهارو شستم،مرغ شستم، شام گذاشتم، یه عالمه لباس با دست شستم و پهن کردم. بعد این شام بخوریم، ظرفاشو بشورم،شاید بریم بیرون یه سر. 

سلام بچه ها ♥️

من ساعت پنج رسیدم خونه 

تا ساعت 6 با همسر رفتیم خرید جزئی و یکی دو بنگاه هم رفتیم 

6 اومدیم خونه 

بندری درست کردم 

کاهو شستم 

یه عااااااااااااااالمه ظرف شستم حتی از ظرف های مهسا بیشتر 😁

چای دم کردم 

سالاد کلم و انار درست کردم. 

(کلم بنفش ، انار، گردو، کشمش، سس مایونز، گلپر، نمک، فلفل سیاه) 

گذاشتم یخچال سرد بشه 

دوستم خیلی تعریف می‌کرد ولی من یه کم خوردم به نظرم خاص نبود. 

خیلی خسته م 

دیشب تا ساعت 11 داشتیم کف آشپزخونه رو می شستیم و ظرف می شستم 

دیگه الان یه کم بشینم 



سلام بچه ها ♥️من ساعت پنج رسیدم خونه تا ساعت 6 با همسر رفتیم خرید جزئی و یکی دو بنگاه هم رفتیم 6 اوم ...

خسته نباشید 

من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }

سلام دوستان .

امروز ساعت ۷ بیدار شدم و دخترم و پسر بزرگم رو بردم مدرسه .

بعد برگشتم خونه و پسر کوچیکم رو بیدار کردم و با دختر داداشم بردم پیش دبستانی .

بعد موقع برگشت رفتم سوالات امتحان ماهانه رو چاپ کردم خیلی طول کشید دستگاه هاشون مشغول بود ایستادم و کارم رو انجام دادم .

ساعت ۱۰ رسیدم خونه و چای دم کردم و صبحانه خوردم .

بعد نشستم یک مقداری برگه صحیح کردم و تا ساعت ۱۲ که آماده شدم و نماز خواندم و من رفتم دنبال دخترم و همسرم رفت دنبال پسر بزرگم .

پسر کوچیکم هم با زنداداشم برگشت .

ساعت ۱۲:۳۰ هم خودم رفتم مدرسه و تا برگشتم و رسیدم خونه ساعت ۶ شد .

نهار هم از مهمانی دیروز غذا آورده بودیم و همسرم کمی هم عدس پلو درست کرده بود که برای شام هم میمونه .

از وقتی هم اومدم خونه چای خوردم و به تکالیف بچه ها رسیدگی کردم. 

حالا دوباره هر کاری انجام بدم تا آخر شب میام گزارش میدم .

راستی دوستان شاید براتون سوال باشه که چرا همسر من سر کار نمیره و راحت بچه ها رو میبره یا میاره و غذا هم اکثر وقتها درست میکنه .

البته بعضی دوستان از قبل میدونن همسر من چون هم زود رفته سر کار و هم سختی کار داشته  با ۲۲ سال بازنشسته شده .

الان ۷ سال هست که همسرم بازنشسته هست . 

بعد از ۳روز مداوم دوندگیواقعا میخوام امروز یک مقداری استراحت کنم

سلامممم

امروز بعد از این پیام خوابیدم

تا ساعت ۱۰

مامانم تماس گرفت و گفت بینی خواهرم شکسته :(

بلند شدم آماده شدم بریم بیمارستان

تا برگشتم خونه ساعت شد ۶:۳۰

تا۸ با پسرم ریاضی کار کردم

۸تا۹:۳۰ شام(ته‌چین مرغ) پختم

تا ۱۰:۳۰ با همسرم اینستا چرخیدیم و کمی صحبت کردیم

الان هم که خدمت شما هستم🤝

در ادامه 

شام گرم کردم و خوردیم و بعد دوباره یک کوه ظرف جمع شد و میخواستم بگذارم داخل ماشین ولی دیگه حوصله چیدن نداشتم با دست شستم. 

بعد خوراکی بچه ها رو آماده کردم و گوشت گذاشتم بیرون فردا نهار خورشت کرفس درست کنم .

آشپزخانه رو جمع و جور و مرتب کردم و برای امشب دیگه کاری نکردم .

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز